خلاصه کتاب اعتراف های یک تبلیغاتچی

موکاپ کتاب

‫در‬‫سال‬ ‫‪۱۹۴۸‬‬ ‫وقتی‬ ‫تابلوی‬ ‫شرکت‬ ‫را‬ ‫به‬ ‫دیوار‬ ‫کوبیدم‪،‬‬ ‫این‬ ‫دستور‬ ‫کار‬ ‫را‬ ‫تنظیم‬ ‫کردم‪:‬‬ ‫«‬ ‫این ‬‫شرکت‬ ‫نوپا ‬‫تمام‬ ‫توان‬ ‫خود‬ ‫را‬ ‫به‬ ‫کار‬ ‫می‬ ‫گیرد‬‫تا‬ ‫استوار‬ ‫و‬ ‫پابرجا‬ ‫بماند‬ ‫‪.‬‬‫همه‬ ‫ما‬ ‫می‬ ‫دانیم ‬‫که‬ ‫باید‬ ‫برای‬ ‫مدتی‬ ‫به ‬‫کار‬ ‫زیاده‬ ‫و‬ ‫سود‬ ‫کم‬ ‫رضایت‬ ‫بدهیم‬ ‫‪.‬‬‫برای‬ ‫استخدام‬ ‫نیروی‬ ‫جدید‬ ‫اولویت‬ ‫با‬ ‫جوان‬ ‫هاست‪،‬‬‫چو‬ ‫ن‬ ‫نیروی ‬‫تازه‬ ‫نفس ‬‫به‬ ‫کار‬ ‫ما‬ ‫می‬ ‫آید‬‫‪.‬‬‫این‬ ‫جا‬‫جای‬ ‫آدم‬ ‫چاپلوس‬ ‫و‬ ‫متملق‬ ‫نیست‬ ‫‪.‬‬‫فقط‬ ‫به‬ ‫انسان‬ ‫های‬ ‫محترمی‬‫ که‬ ‫قدرت‬ ‫تفکر‬ ‫دارند‪،‬‬ ‫اجازه‬ ‫ورود‬ ‫می‬ ‫دهیم‬‫‪.‬‬‫هر‬ ‫آنچه‬ ‫خلق‬ ‫می‬ ‫شود‪،‬‬‫به‬ ‫اندازه‬ ‫ای‬‫ قابلیتش‬ ‫رشد‬‫می‬ ‫کند؛‬‫پس‬ ‫تمام‬ ‫هم‬ ‫و‬ ‫غم‬ ‫ما‬ ‫این‬ ‫است‬ ‫که‬ ‫قابلیت‬ ‫ها‬‫و‬ ‫ظرفیت‬ ‫های‬‫ شرکت‬ ‫را‬ ‫بالا‬ ‫بب‫ریم ‬‫و‬ ‫از‬ ‫هیچ ‬‫شروع‬ ‫کرده‬ ‫ایم‪،‬‬‫ولی‬ ‫تا‬ ‫‪۱۰‬‬ ‫سال‬ ‫دیگر‬ ‫به‬ ‫همه‬ ‫چیز‬‫خواهیم‬ ‫رسید‬.

مقالات اخیر
تصویر حسین عنایتی

حسین عنایتی

مدیریت شرکت آرکا

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فهرست مطالب

Telegram
LinkedIn
Email
X
پیمایش به بالا